درباره دو فیلم Open Your Eyes و Vanilla Sky
به فاصله دو سه شب دو فیلم مختلف دیدم که به طور کاملا اتفاقی* (شاید) از روی یک فیلمنامه ساخته شده بودند. Open Your Eyes و بعد Vanilla Sky فاصله زمانی ساخته شدن این دو فیلم هم 4 سال بود.
![]() |
![]() |
نه به کارگردانی این دو فیلم کار دارم نه درباره فیلمنامهشون نظر میدم. فقط میخوام بگم چطور دو کارگردان مختلف از روی یک فیلمنامه دو فیلم کاملا مشابه هم میسازند و تاثیر اون دو فیلم بر روی مخاطب (من) چطور به دو حس متفاوت ختم میشه. از مردِ نقش اول Open Your Eyes یعنی Eduardo Noriega بسیار متنفر بودم و از تمام بلایی که توی طول فیلم سرش میاومد لذت میبردم و برعکس به مرد نقش اول فیلم Vanilla Sky تام کروز Tom Cruise احساس همدردی و دلسوزی عجیبی داشتم و از رفیق اون متنفر شده بودم. دارم تلاش میکنم یکی از این دو فیلم رو به عنوان فیلم بهتر انتخاب کنم ولی نه یکی نسبت به دیگری به معنی واقعی کلمه «بهتر» بود و نه اینکه کلا این دو فیلم ارزش (شاید) صحبت کردن داشته باشند.
در کل از فکر معلق توی این دو فیلم (ساختن زندگی بر اساس رویاها و خیالات) بسیار لذت بردم و این منو به یاد خودم انداخت. به یاد منی که گاهی ترجیح میدم با رویای خودم زندگی کنم.
* اینکه چرا و چه چیزی باعث شد که من دو فیلم مشابه هم رو به فاصله دو سه شب ببینم احتمالا برمیگرده به اینکه چندهفته ایه اسیر فیلمهای ژانر Mystery شدم.
دسته بندی ها: دربارهی فیلم