به عقیده شخصیام قدیمیترین نشانهی مرتبط با شیر و خورشید طرح و عکس زیر و مربوط به الهه اینانا ست.
- خورشید 8 پر در میانه تصویر و در مقابل اینانا است
- او افسار شیرِ در زنجیر و در بندی را در دست دارد
- و او بالهایش را گسترده است
- و او مجهز به سلاحی بر پشت خویش است
- و او خودی شاخدار بر سر دارد
- و او شیری در بند را زیر پا گذاشته است (بر آن سوار شده است)
قدمت این نماد به 3100 تا 4000 سال پیش از میلاد بر میگردد. به حساب تاریخ امروزی یعنی حدود 5100 تا 6000 سال پیش! اگر احدی از عوامالناس بیمایه قصد کرده این نماد را فقط به میترائیسم بچسباند با پشتِ دستِ راستتان به طوری که کف دست با قفسه سینه زاویه 60 درجه بسازد بر پشت دهان راوی بکوبید…
اینانا ایزدبانوی سومری عشق، زیبایی، سکس، جنگ، عدالت، قدرت سیاسی و باروری است. سومر به اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان و شمال خلیج فارس اطلاق میشود. (حدود استانهای بوشهر، خوزستان، ایلام و… کنونی)
بنابراین نماد شیروخورشید گرچه به میترائیسم مرتبط است اما سابقهای عمیقتر و طولانیتر با آب و خاک این حوالی دارد. مغلطه عکس زیر اینجاست که در واقع نماد شیر هم به مانند نماد خورشید قدمتی یکسان و برابر دارند و کسی بعد از حملهی تازیان خورشید را بر پشت شیر سوار نکرده است! شیر به موازات خورشید سابقهی تاریخی یکسان دارند.
توضیح پس از آپدیت: بعد از جستجوی بیشتر مشخص میشود که خودِ این تازیان، صدها سال پیش از اینکه به حمله و لشکرکشی بیافتند همین نماد الههی شیر سوار را به نوعی دیگر در تاریخ خود ثبت کردهاند. آنها اینانا را به لات و عزی و منات تبدیل و بومیسازی کردهاند. (به مرور -احتمالا- شیر حذف شده است)… شوربختانه پیش از اینکه این نماد را تازیان -همچون ما و دیگران- به نوعی قابل توجیه و عادی تبدیل کنند، به دست افرادی معلومالحال هرگونه مجسمه و بتوارهای که به نوعی نمایانگر این نماد باشد بلکل نابود و ناپدید میشود. با این تخریب، هنر و تاریخ تازیان هم منهدم و ناپدید میشود و در مقابل قضاوت تاریخ از آنها جز جهالت چیز دیگری باقی نمیماند.
احتمالا بعدها ابزار (تیرها و پیکانهای) پشت اینانا (و بعدها بالِ فرشتهگونهی او) با خورشید یا به عنوان خورشید ترکیب شده و شیرِ زنجیر شده در دست اینانا در پرسپکتیو قرار گرفته است.
درباره عکس بالا عقیدهی دیگری نیز وجود دارد: گمان میرود نمایانگر ایشتار یا خواهر بزرگترش ارشکیگال باشد. (از ویکی پدیا)
همین بحث مربوط به پرسپکتیو در آثار هنری میتواند “قدمت یک اثر” و “منطقهی مرتبط با آن” را نشان دهد و اثبات کند. تفاوت آثار حکاکی شده در مصر و ایران باستان نشانهی درک پرسپکتیو است. (درباره قرارگیری پای انسانها در حکاکیهای تخت جمشید و نقاشیهای اهرام مصر تحقیق کنید)
به هرحال شعار زن زندگی آزادی با نماد اینانا که ایزد بانو به حساب میآید همنشینی زیباتری دارد.
اما در کل توجه داشته باشید که چه میترائیسم و مهر و چه اینانا هر دو به عنوان و نشانهی پرستش ِ موجودی بتواره و غیرقابل اثبات (در تاریخ) جای بحث و جدل دارد و کم و بیش با آزادی (دست کم در بحث مرتبط با دین) در تناقض است.
این هم اضافه بر اینها که: چسباندن شیر به شیرخدا اگر جهل نباشد، دستکم حماقت و دروغ است.
شمشیر ِ اضافه شده در دست شیر (آنهم شمشیر خمیده) نشانهای نسبتا ملی محسوب میشود. چراکه در بحث انحنا قدمت تاریخی و دیرینه (به اندازه اینانا یا مهر) ندارد.
اراجیف اینچنینی که انحنای شمشیر خمیده با کمر شیر یا با دم شیر تطابق بصری دارد، مغلطه است! به عنوان یک گرافیست میتوانم انحنای شمشیر در دست شیر را به سمت چپ برگردانم (برعکس کنم) به طوریکه هیچ خلل و ضعفی متوجه طرح کلی نشود، که حتی از نظر بصری زیباتر هم به نظر برسد. (برای دفاع از شمشیر خمیده نیاز به گفتن هر خزعبلاتی نیست.)
شمشیر ایرانی به شمشیرهای ساخت ایران گفته میشود که اغلب منحنی بودند و در قرن نهم مورد استفاده ایرانیان قرار گرفتند. (از ویکی پدیا)
بنابرین شمشیر خمیده بنا به ادعای تاریخ از قرن نهم و پس از اسلام در ایران استفاده میشده است. مشکل کجاست؟! قدمت تاریخی! خمیدگی شمشیر حدود 600 سال سابقه تاریخی دارد و شیر و خورشید در حدود 6000 سال! پس یک عنصر اضافه شده به طرح اصلی است و حالت سلیقگی دارد.
فوکوس این نماد برخلاف اعتقاد و خواستهی! مردم بر خورشید است.
مهر یا میترا از ایزدان یا فرشتگان آیین مزدیسنا است. مهر فرشتهٔ «پیمان» و «دوستی» است و نماد او خورشید است. (از ویکی پدیا)
خورشید در این طرح به عنوان نماد اصلی استفاده شده است و شیرِ در زنجیری از او (خورشید > مهر > اینانا) نگهبانی میکند. یعنی: شیر در شیر و خورشید نگهبانِ خورشید است. عنصر اصلی به حساب نمیآید. قدرت در دست خورشید قرار دارد (و حتی شیر فرمانبردار اوست)
متاسفانه بعض مردم و خصوصا عوامشان این قضیه را به اشتباه و برعکس میبینند:
عوام فکر میکنند که خورشید پشتیبان شیر است! و این شیر است که حمایت خورشید را بر پشت خود دارد !!!!!
اراجیف بیسر و تهی ازین دست که مثلا “از دیرباز ایران سرزمین شیران بوده و شیر نماد ایران است” رسما اراجیف و انحراف بحث است. قاطعانه بگویم که فوکوس طرح بر خورشید است!
درست و سادهتر اینکه:
خورشید (به عنوان نماد اصلی) شیر را به بندگی گرفته و شیر چون سگی در پای او به نگهبانی مشغول است.
منظور نهایی اینکه استفاده از این نماد بر روی سه رنگی که بعدها و به تدریج به پرچم تبدیل شد، دست کم به لحاظ قدمت تاریخی در تناقض محض است.
بازگشت به گیلگمش و روایت دوباره از نقطهی آغازین حیات (نخستین روایت و قصه مکتوب شده) خواست شخصی من است.
اما در مورد این طرح به شخصه با کمی ویرایش بصری طرح کلی و طراحی مجدد جزئیات آن با استاندارهای روز و توجهی ویژه به جزئیات و المانهای تاریخی با این طرح موافق هستم.
نکته: کلیه مطالب بالا و «ارتباط این با آن»هایش نظر شخصی نویسنده وبلاگ است و هیچ منبع موثقی برای اثبات آن وجود ندارد.
آپدیت 8 آذر 1401
پس از جستجوی مجدد به تصویر مرتبط دیگری برخورد کردم. در ویکیپدیای انگلیسی در صفحه مرتبط با با الهه یا بت عزی تصویر فوق استفاده شده است. این سنگتراشه یکی از معدود آثار هنری و تاریخی باقیمانده از تاریخ سرزمین عربستان است که از نابودی خودیهایشان جانِ سالم به در برده است. نمونههای متنوع دیگری از تاریخ سرزمین عربستان هم وجود دارد که به دلیل انتقال به یونان باستان یا سرزمینهای دیگر (پیش از نابودسازی و نوشتن قصهی ویرانی) سالم ماندهاند. اکثر این آثار به حالت تندیس هستند و از لحاظ جنسیت بتوارهای از الهههای زن عرب باستان است.
در مورد عکس بالا، جالب توجه است که این سنگتراشی به لات، عزی و منات اشاره میکند. (چسباندن لیبل و Tag بت ظاهرا روشی است که از ارزش هنری و تاریخی اینگونه آثار تندیسواره و مجسمهگونه کم کنند.) قدمت این اثر هنری-تاریخی احتمالا حدود 200 تا 300 پس از میلاد مسیح است. یعنی در حدود 300 سال پیش از اسلام! هر سه کارکتر در تصویر زن هستند! الهه هستند! مقدس هستند! و نشانههای تاریخی و هنری مرتبط اثبات میکند که متعلق به عربستان و قوم عرب است. (گویا آنقدرها هم که بعضیها اصرار دارند عربها از ابتدا در جاهلیت به سر نمیبردند. فوکوس و تاکید این عده بر جاهلیت عرب، باعث میشود که آثار هنری اینچنینی در تاریخ نادیده گرفته شده و نیاز به اکتشافات باستانی در سرزمین عربستان را به صفر برساند. از یک طرف اصرار بر جاهلیت از همان ابتدای داستان و از طرف دیگر نابودسازی و بتشکنیهای خائنین عرب باعث شده که تقریبا تاریخ هنری و باستانی عرب از روی زمین محو شده باشند. خوشبختانه، همانطور که پیشتر اشاره شد، آثار معدودی از این نابودسازی جان سالم به در بردهاند.)
آثار قابل توجهی از هنر مردمان عرب جاهلیت!؟ وجود دارد. (ویکی پدیا: هنر باستان در جنوب عربستان)
نکتهی قابل توجه دیگر اینکه از این سه بت یا الهه، به عنوان دخترانِ الله در عربستان (صدها سال پیش از اسلام) یاد میشده است.
همانطور که در تصویر فوق مشخص است شیر کماکان در زیر پای این سه الهه وجود دارد! و الههای که در مرکز تصویر قرار دارد (احتمالا لات) دارای چوبدست، نیزه، یا دستکم عصاست. و کلاهخود نیزهدار او در این سرزمین تبدیل به یک کلاه سادهی مخروطی شده است.
چه نتیجهای میتوان گرفت؟
گسترش نماد «الهه»، «خورشید» و «شیر» تا جنوب عربستان میتواند نشان از ارتباط داشتن پیدا و پنهان مردمان این قسمت از آسیا با یکدیگر باشد (احتمالا به واسطهی تجارت). دوم اینکه دوشاخه شدن داستان الههی اصلی (اینانا) را نشان میدهد. از یک سو به مهر و میترائیسم رسیده است، و در جا و محلی دیگر به لات تبدیل شده است.
تا اینجای کار میتوان کل نمادهای پیدا و پنهان شیر و خورشید را به اینانا مرتبط دانست. اما ممکن است جستجوی بیشتر ما را به یک سرمنشاء ناب دیگر برساند. اینکه خودِ اینانا بر چه اساس و دلیلی سروده و نوشته شده است و پیش از ابداع قلم، برسنگها حکاکی شده و پس از ابداع قلم ناپدید یا تبدیل به چیز دیگری شده، بحثی مفصل و جداگانه طلب میکند. با اینهمه درک بعض مسائل از قدرت فهم مردم عادی فراتر است و توضیح دادن بعضی مسائل و رساندن و شناساندن سرمنشاء و سرِ مار به عامهی مردم، (بدون معرفی جایگزین) ممکن است به فروپاشی ذهن آنها بیانجامد.