تابلو شاسی طرح بالا بلند شعر احمد شاملو کد 4G08
- بستهبندی مقوایی شکیل + نخ کنفی
- ضخامت تابلو: 8 میلیمتر
- حاشیهی دور تابلو: سیاه
- دارای شیار عمودی و افقی جهت نصب آسان
اگر اشعار فدریکو گارسیا لورکا را با ترجمه و صدای احمد شاملو شنیده باشید، بدون شک تکنوازی گیتاری جادویی و ضربآهنگ به موقع نتها در زمینه و یا انتهای اشعار شما را به وجد آورده است. چند سال پیش که به اینترنت امروزی دسترسی وجود نداشت یافتن ترانههای اصلی آن تکنوازیها عملا غیرممکن به نظر میرسید. اما امروزه میتوان به راحتی از دلِ سیاهِ اینترنت هرچیزی (موکداً هر چیزی) را بیرون کشید. این قطعات با آهنگسازی و نوازندگی آتاهوآلپا یوپانکیست. وسوسهی اول: اولین بار که آن دکلمههای جادویی و صدای پر طنین شاملو و اشعار محزون و مرموز لورکا را شنیدم به شدت مجذوب نوای سحرآمیز گیتاری شدم که به عنوان مکمل در پسزمینه تمام زیباییهای دیگر، شنیده میشد. آنقدر این قطعات به زیبایی در کنار شعرها قرار گرفته و… ادامه »رابطه مرموز احمد شاملو، فدریکو گارسیا لورکا و آتاهوآلپا یوپانکی
وجه اشتراک هر دوی این آثار عدد 9 است. کلیه اتفاقات سریال «درون شماره 9» و اتفاق عجیب فیلم سینمایی ویواریوم مربوط و وابسته به عدد 9 هستند. گرچه شاید فیلم ویواریوم به خوبی سریال درون شماره 9 نباشد، اما قطعا دیدن این فیلم که از یک ایدهی جانانه استفاده میکند، خالی از لطف نیست. گیر کردن و در تله افتادن عدهای از انسانها و دست و پنجهنرم کردن آنها با معماهای بیپایان در فیلمها و سریالهای مختلفی تکرار شدهاند. از دنبالهی فیلمهای مکعب گرفته تا فیلم Room (2015) و حتا فیلم The Truman Show (1998) و انواع و اقسام فیلمهای اینچنینی. اما چیزی که اثر ویواریوم را خاص میکند رابطهی انسانهای زمین با موجوداتی -به ظاهر- غیر زمینیست. این فیلم که در دسته فیلمهای ترسناک جا میگیرد بدون نشان… ادامه »درباره فیلم Vivarium (2019) و سریال Inside No. 9
خلاصهی داستان: پایان جهان است و تمام موجودات زندهی زمین از میان رفتهاند. موکداً هیچ جانداری در هیچ کجای کرهی زمین، نه حتا در دور افتادهترین جنگلهای آفریقا و کرانههای سواحل آمریکا و در جزایر استرالیا باقی نمانده است. فقط و فقط از فوج جمعیت زمین، یک زنِ باردارِ پابهماه باقی مانده که میتواند نسل انسان را با وضعیت نوزاد خود از نو فزونی بخشد. در این بین «لیلیث» (اولین همسر آدم و اولین زنِ افسانهای تاریخ زمین) و «حوا» (دومین همسر آدم و جد مادری کلیه انسانها) به سراغ زن حامله میآیند تا شاید از نوزاد پسرِ زنِ حامله بتوانند نسل انسان را آنگونه که خود خواهان آن بودند از نو بسازند. این پرده از نمایشنامه میتواند بخشی از 7 تا 8 بخش نمایشنامه دیگر باشد که جملگی به… ادامه »نمایشنامه «نُه ماه و نُه روز و هشت ساعت و سی دقیقه»
فکر میکنم سال 1383 یا 1384 یا کمی دیرتر بود که بر شعر احمد شاملو ملودی زیر را ساختم و با تنها ریتم 6/8 که بلد بودم گیتار زدم و خواندم و با امکانات ابتدایی آن دورانم که میکروفون کوچک بیکیفیتی بود این ترانه را هر طور که بود ضبط کردم. از آنجایی که وقت آزاد زیادی داشتم و آنروزها کلیپ فلش ساختن مدِ روز بود بعد از چند ساعت کلنجار رفتن کلیپ نصفه-نیمهای هم برایش ساختم و در نهایت فایل نهایی را در سایت iranclip آپلود کردم. لینک کلیپ در ایران کلیپ حالا که به ماحصل خاطرات آن روزها که خوشبختانه هنوز در سایت ایرانکلیپ پابرجاست نگاه میکنم، تصویر خوشآیندی در ذهنم شکل میگیرد. در کلیپ موردِ اشاره ظاهرا کمی صدا و تصویر همخوانی ندارند و گاهی پس و… ادامه »قصهی دخترای ننه دریا
بیایید با شنگول و منگول شروع کنیم. بزبزقندی سه بزغاله دارد. او برای خرید مایتحتاج زندهگی لازم است خانه را ترک کند و بزغالهها را در خانه تنها بگذارد. او از بزغالهها میخواهد که «در» را به روی هیچ غریبهیی بهخصوص گرگ بدذات باز نکنند و اگر خود او بعد از خرید به خانه مراجعه کرد، دستاش را -به نشانهی راستی- به آنها نشان خواهد داد و به بزغالهها خواهد فهماند که مادر به خانه مراجعه کرده است. اینجاست که بزغالهها میتوانند بدون نگرانی در را به روی او باز کنند… از قضا گرگِ قصه از این قضیه بو میبرد. در نبودِ مادر به خانه میرود و بعد از چندین و چند بار کلنجار رفتن با بزغالهها، در نهایت با سفید کردن دستهایاش از آرد نانوایی به نتیجه میرسد و… ادامه »از فریب خوردن لذت میبریم؟
چند شب پیش فیلم مستندی از برنامه آپارات بیبیسی پخش شد درباره بابک بیات و کارنامه هنریش و نظریاتی که دیگران دربارهی کارهای اون دادند. جدا از مسائل مربوط به موسیقی و بابک بیات چیز دیگهای که نظرمو به خودش جلب کرد نحوه حرف زدن «احمدرضا احمدی» بود. کسی که یکی از شاعران بزرگ معاصر ایرانه و برخلاف شعرهاش با زبان عامیانه و بدون تکلف صحبت میکرد.
این نحوه حرف زدنو قبلا توی شعرخوانیهای شاملو هم دیدم. وقتی شعر خودش رو میخوند با همون لحن و صدای جادویی این کارو انجام میداد اما وقتی درباره خودش، یا شعرهاش یا با دیگران صحبت میکرد از واژههای خودمانی، عامیانه و خیلی خیلی معمولی استفاده میکرد.
اینها رو بذارید کنار لحظات به ظاهر عرفانی مجریان بیسواد رادیو و تلویزیونهای داخلی و خارجی. درست وقتی که قراره درباره شعری یا چیزی صحبت کنند. سعی میکنند با اکو دادن به صدا فضارو روحانی کنند. بینندگان یا شنوندگان را دعوت کنند که گوش جان بسپارند و حتا اگه براشون مقدور بود دستهاشون رو باز میکردند و مثل یک دختربچهی مهدکودکی شعری رو دکلمه کنند.ادامه »چرا نویسندگان و شاعرها عامیانهتر حرف میزنند؟