در ظلمات بودیم…
پیهسوز لرزان حضورش
نوید همرهی میداد
از دور…
قامت برافراشتم که کیستی و کجایی؟
حضور ناپایدار وجودش لایه در لایهی غیابی صریح واژگونه شد
دیگر بار ظلمات بود
در ظلمات بودیم…
پیهسوز لرزان حضورش
نوید همرهی میداد
از دور…
قامت برافراشتم که کیستی و کجایی؟
حضور ناپایدار وجودش لایه در لایهی غیابی صریح واژگونه شد
دیگر بار ظلمات بود